شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اگرچه بر سر من جز ستم نمی‌آید

اگرچه بر سر من جز ستم نمی‌آید
من آنی‌ام که به ابروش خم نمی‌آید
من از حصار، من از مرز و هرچه قانون است
از این اصول و اداها خوشم نمی‌آید
بدون مرز به شب‌های من اگر بروی
به هرم روشنی‌ات صبحدم نمی‌آید
بیا به خانه‌ی من، این اتاق سرد و نمور
که چای زندگی‌ام بی تو دَم نمی‌آید
بیا به خلوت من! پای سفره‌ام بنشین!
نترس! غصه بخور! غصه کم نمی‌آید
چنان نبود تو را ریختم درون خودم
که دم فرو برود، بازدم نمی‌آید
دلیل عشق موجه! چرا فرشته‌ی مرگ
به شوق دیدن من یک قدم نمی‌آید؟
هزار قافیه با خود به گور خواهم برد
که شعر من به زبان قلم نمی‌آید

فهیمه نظری

تک نگاری

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

شعرها

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش