شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خداوندا

خداوندا
مرا به موستانی دانا هدایت فرما
که پیاله در کمرش بسته منتظرم ایستاده است.

دانه‌انگوری
کفایت می‌کند
شورمستی خانواده موری را که به دام افتادند

بسیار خسته‌ام
و این جماعت بی‌راه
زندانی خویش‌اند.

از دوردست‌ها
صدای موسیقی به گوش می‌رسد
آهنگی که دوست داشتم و نت‌هایش را از گیتارم چیده‌اند.

گلی
پای بساط تخته‌ی ماهی‌فروشی
روییده است
آیا بهار سرانجام
راه خانه‌ی ما را خواهد یافت؟
پس او که بر جداره‌ی رگ‌هایم می‌کوبد
شکوفه‌ی آلوچه است؟

پیاله‌ی خردی
به‌قدر عصاره‌ی دریاچه‌ای کافی است
که به خود بیایم
و از سر دنیا بگذرم.

محمد شمس لنگرودی

شعرها

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

مقدم بر لی لی  در سرزمین رقص

مقدم بر لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود