شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از پنجره

از پنجره به بیرون نگاه که می‌کنم،

پرنده می‌شوم

باید بال‌هایم را به پر پرنده‌ای گره بزنم

پرواز را از یاد برده‌ام

اینجا آدم در فراموشی حل می‌شود،

اینجا هوا کم است

پرنده می‌شوم

! چه ارتفاع عجیبی

از اینجا، زمین چیزی نیست جز زباله‌دانی زرین نما

مادر، برای فردا مرا با گل گاو زبان ها دم کن

شاید کمی آرام شدم.

هدیه وفایی نژاد

تک نگاری

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان