عباس صفاری
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
دستهای تو چوبِ دارِ من است
نیست در گیر و دارِ هیچکسی
گرچه زخمم زدی؛...
نازلی پرنده بود، یک شب شکار شد
یک اتفاقِ تلخ، در قندهار شد!
از ارتفاع دار تابید...
ای آخرین ترانهی لبهای دوخته
ای اسم رمزِ مزرعهی نیمهسوخته
...
به بچههای تو در خانه شیر میدادم
سه پاسبانِ سمج، از تو شیر...
جز خودت ـ جنگلِ زغالشده ـ
آتشِ روسیاهیِ که شدی؟
باز مهمانِ تازه آمده...
از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقهام باقیست
درختم... ردّ پای باغبان بر...
تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!
به پایان گرچه نزدیک است دیگر داستان من
روی قولش نماند و زود گذشت
اُف به این زندگی که نامرد است!
بغلم کن که باز یخ...
دلم چون نامهای بیصاحب از نام و نشانْ خالیست
دهانم از مرورِ...