شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جنون

دوست داشتم پیش از انفجار بزرگ
جهان را می‌دیدم
به دیوانگی می‌رسیدم
به جنون
و شاعر می‌شدم
باور کن
می‌ارزید
دوست داشتم همین امروز
شعری کوتاه می‌نوشتم
در یک آن
و تو آن را هزار سال می‌خواندی
و هزار سال
لبخند می‌زدی
دوست داشتم دیگر نمی‌خوابیدم
پلک نمی‌زدم
و تا انفجاری دیگر
نگاهت می‌کردم
از پشت کهن‌ترین درخت عالم
مثل آدم
از بلندای بیستون
مثل فرهاد
و مثل عطار
از عالمی دیگر...
 

واهه آرمن

شعرها

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد