شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مکاشفه

لابد روشنی یافته بودم
از عشق
آگاه شده بودم کمی
و کمی بیدار
شب 
چشم‌های زنی را دیدم
که چهره‌اش را
پشت سطرهای نانوشته‌ام پنهان کرده بود
تو نیز
در هیاهوی کوچه‌ها
نجوای تنها گنگ این شهر را شنیدی
از عشق روشنی یافته بودی لابد
آگاه شده بودی کمی
و کمی بیدار
 

واهه آرمن

تک نگاری

شعرها

بدون وقفه دویدن

بدون وقفه دویدن

فرزین منصوری

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی

ویدئو