شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فواره

دست می‌کشد به پای فرشته‌ها
آب خسته در ارتفاع نور

ـ بختت روشن
ای زاده‌ی تاریکی‌ها
همسایه‌ی سنگ‌ها
در گوش تو چه خوانده‌اند
که یک‌پا
ایستاده‌ای و 
می‌رقصی؟

ـ اگر بگویم
اگر که بگویم
بلند می‌شوی 
دامن ابرها را بگیری
ردِ نور و پرنده را ببوسی

ـ پایی ندارم ای آب
دستی ندارم ای آب

آب 
خم شد
کمان گرفت آب
تا به گوش خاک بگوید...
 

فریاد ناصری

شعرها

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

این روزا ...

این روزا ...

سیمین چایچی

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی

خلیج

خلیج

امین رجبیان

ویدئو