شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آتش بس است و باد
بر جنون می‌وزد
آتش بس است و این
بخشی از یک قرارداد...


 
توی همین شعر
داشتم پنهانت می‌کردم
پیش از آن‌که...

بِهِل باد
به قصد جوشیدن خون
در رگ‌های مسدود زمستان
به قصد چرخیدن...

تک نگاری

بوطیقای هزار و یک شعر

بوطیقای هزار و یک شعر

مهرنوش قربانعلی

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

آنْـدیگَری

آنْـدیگَری

جمال‌الدین بزن

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی