شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سورت ماران

بر پوستت بادها
در سینه یادها
تو جوی خرد بودی ای فرزند انسان
پس چه شد؟

قلبت
از طوفان‌ها گذشته
کبوتری که در خون می‌تپد
و هوش
از ماران به ارث برده بودی
پس چه شد؟

اکنون
ابری سفید بر سرت می‌کشم
و ردایی از ابر سیاه
بر تنت
بگذار
چوپان ابرها
گله به آذرخش براند

تا زنان 
کاسه‌های شیر را
نذر پوستی تازه کنند

ما نیز 
به خاکستری کهن 
تو را می‌آراییم

آن‌گاه به سورتی از ماران
برمی‌خیزی
مقدس و بخشیده
        سبز
و دست می‌شویی از خون

فریاد ناصری

تک نگاری

شعرها

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی