شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با خود زنی آوردم از آمیزه‌ی اجساد

با خود زنی آوردم از آمیزه‌ی اجساد
با استخوانِ آب‌‌ و‌ خاک و روح آتش‌باد
یک زن که جانش خانه‌ی مرتاض‌ها بوده
از ساحت تن‌وار‌گی و پیلگی آزاد
یا قرن‌های پیش شاید راهبی بوده
که گوشه‌ی دیر خرابی رفته است از یاد
یا در صدایش کولیانی خسته می‌مویند
یا بر لبش دارند ایل نی‌زنان فریاد
با خود زنی از مشت‌ خاکی تازه آوردم
که با پری‌رودان و جنگل‌‌دیوها همزاد
بیش از چهل عصر است‌ دارد می‌دمد در من
این شعله‌ور اندوهِ با افسانه مادرزاد
با خود زنی آورده‌ام تنها و در کثرت
انبوهی از زن‌های غمگین و زنانِ شاد

سیده تکتم حسینی

شعرها

روی تخته بزرگ می نویسد A

روی تخته بزرگ می نویسد A

شهریار خسروی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی