شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دختران من

«برای سروناز احمدی و دختران سرزمینم»

دختران من رودخانه‌اند
شب‌های تاریک غمگینشان می‌کند
اما
وقتی ستاره‌ها را در آغوش می‌کشند
پیراهن سیاهشان
آرایشی شگفت می‌گیرد:
تلأ‌لوی نور،
مرواریدهای دست‌دوزشده
بر لباس شبِ ضیافتِ پریان.

دختران من رودخانه‌اند
صبح که از خواب برمی‌خیزند
خورشید را به بستر خود می‌خوانند
و رقص نور به پا می‌کنند
بر فلس‌های نقره‌ایِ ماهیان و
چشم‌های آدمیان.

دختران من رودخانه‌اند
پشت هیچ سدی قرار نمی‌گیرند
در دیوارهای سخت رخنه می‌اندازند
از میله‌ها عبور می‌کنند
به نرمیِ مِه در سپیده‌دمان.

دختران من رودخانه‌اند
از صخره‌ها و سنگلاخ‌ها که می‌گذرند
شکوه رقص و
آوازهای بلورینشان
دل می‌بَرَد به‌وقت تماشا.

دختران من رودخانه‌اند
به شهرها که می‌رسند
شاخه‌شاخه می‌شوند
و می‌پراکنند
رؤیاهاشان را
در مادی‌ها.

آهاااای!
شما دشمنان آب و آینه و رؤیا!
شما دشمنان اَرِدویسورآناهیتا!
رها کنید دختران مرا.

حافظ موسوی

شعرها

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

با دست چپ  گردن خروس بسوزد،  خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

با دست چپ گردن خروس بسوزد، خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

ابوالقاسم ایرانی

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی