شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هرمزِ قرنیه‌ را

...

هرمزِ قرنیه‌ را
گندم بریان می‌رقصم
لقّنده‌دامن
بر ساحلِ شقیقه‌هایت
شور

وهله‌های شن
در هوای چسبنده
پلکِ ساقِ روان باشد
تا نبیندت
که دمار
از دُورِ حافظه می‌کشی

نه ‌انگار...

اسبان چوگان
از لاغری می‌میرند
آن‌جا
که یاقوت‌
بر رکاب‌‌هاشان
بخیه می‌کنی
من دهانم را بلعیده‌ام
ای جفت!

و می‌بینم
آن مادیان اسود را
که بر شبح‌ِ مَردِ خود 
تا می‌شود

یالِ سیاه ِوارونه
طاق
بر حقیقتی افقی
طعم گرمِ چاه را
آیتِ «من می‌بوسمت» را...
ضمیرِ نهانِ «می‌بوسمت» را
از جای خالی دهان
برمی‌دارد.

یاقوت
بر تنِ مادیانِ تشنه
خوش‌تر

که شعر
همان شیهه‌ی آخر است
 

نازنین آیگانی

شعرها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس