شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌خواستم از سفال شب بنویسم
و خنکای صبح‌دم
می‌خواستم شعرم...

برای محمود طراوت روی
امروز...

 

آبادن
از رکس تا متروپل،
ارواح و گل‌های شیپوری
نام...

 

                     ...

به موازاتِ دریا
آن نقشِ دور
کمانه‌ی کوه نیست؛
نهنگی است به ساحل...

و بعد
شب ِ بیست‌و چهارم، خسوف گرفته از گونه‌ى چپ
و بقایاى ِ چند...

این‌جا باغ جهان نماست!
سنگ به سنگ نقش و 
به هر نقش،
مرغی كه...

شعرها

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

تکرار

تکرار

محمد زندی