شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌خواستم از سفال شب بنویسم
و خنکای صبح‌دم
می‌خواستم شعرم...

برای محمود طراوت روی
امروز...

 

آبادن
از رکس تا متروپل،
ارواح و گل‌های شیپوری
نام...

 

                     ...

به موازاتِ دریا
آن نقشِ دور
کمانه‌ی کوه نیست؛
نهنگی است به ساحل...

و بعد
شب ِ بیست‌و چهارم، خسوف گرفته از گونه‌ى چپ
و بقایاى ِ چند...

این‌جا باغ جهان نماست!
سنگ به سنگ نقش و 
به هر نقش،
مرغی كه...

تک نگاری

شعرها

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

الماس

الماس

م. مؤید

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی