شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عشق و گل سرخ

گل سرخ را بویید
و منتظر لبخند من شد.
گاه ترکیب لبخند و کلمه گیجم می‌کند
نمی‌دانم در سکوت، سکوت دیگری هست؟
می‌دانم کلمات گاه بو می‌گیرند
گاه رنگ
من آوازی را شنیده‌ام
که بوی لبخند می‌داد اما غمگین بود
پسری را دیدم که به دختری دل باخته بود
وقتی رودخانه او را می‌برد
آوازش رنگ لبخند داشت
رنگ گل سرخی بود در آب
و از عشق می‌گفت.
چرا باید گل سرخ را بویید و گفت
ترکیب بو و رنگ سرخ
یعنی رفتن، غرق‌شدن
و آوازی که رنگ لبخند دارد
و از عشق می‌گوید.
سازها بیهوده از کلمه انتظار لبخند دارند
ملودی هر آواز رنگ گل سرخ است
و سرخ رنگ کلمه‌ای‌ست
که به لب می‌گیری
از دختری می‌گویی
که آرزویش فقط لبخند بود.
میان کلمه‌ها گاه رنگ‌ها گم می‌شوند
لبخند آواز عشقی است
که رودخانه می‌داند
و پسری عاشق که با آب‌ها رفت
باید می‌دانستم که حرف‌هایم
بوی رنگ عشق را ندارند
محبوبم گل سرخ را بو کن
فردا از عشق و گل سرخ
آوازی دیگر باید خواند
وقتی پیراهنت از شکوفه‌های گل سرخ است.

اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری

به صورت رشد‌نیافته

به صورت رشد‌نیافته

فرخنده حاجی زاده

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

اثمر ابراهیمی