شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قدیمی و شکننده، علاقه‌مند به هم
دو تا پیاله‌ی گلسرخ می‌خورند به هم!

ورق زد آلبوم را، عکس سایه‌روشنی آمد
به حسرت بر زبانش ناگهان نام زنی آمد
...

چیده از دست حرف مردم ده، دور باغش حصارک چوبی
گاه بایست بی تفاوت بود،...

دو عدد پیاز و سه‌حبّه سیر و... اجاق او هیجان نداشت
زن خانه‌دار شکسته‌ای...

تک نگاری

شعرها

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی