شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قدیمی و شکننده، علاقه‌مند به هم
دو تا پیاله‌ی گلسرخ می‌خورند به هم!

ورق زد آلبوم را، عکس سایه‌روشنی آمد
به حسرت بر زبانش ناگهان نام زنی آمد
...

چیده از دست حرف مردم ده، دور باغش حصارک چوبی
گاه بایست بی تفاوت بود،...

دو عدد پیاز و سه‌حبّه سیر و... اجاق او هیجان نداشت
زن خانه‌دار شکسته‌ای...

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری