شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به زوزه نشسته‌ی برخاسته از تن منم

به زوزه نشسته‌ی برخاسته از تن منم
شب‌ها‌
که از گرسنگی پوستم بیدار
و می‌شوم غلت
خواب اَمرود را
در تاب‌تابِ نقره

زمان
در سیب عفن باقی ماند و من
از گور گل‌تاج‌ها
کشیده شدم
به خماخم تن
به ضحاک شانه‌ها‌
که دو مرگ است از دو بوسه بعد از تو

سنگ و استخوان و مس
برداشته‌ام
از میان دو صدا
از آغشتن دو رؤیا

و با چشم‌های لهجه‌دار
خاک‌بادِ زنان مهاجر را
به آهوی رمیده به عطر می‌رسانم
به پوست انداخته‌ زیبایی‌ام...

در ساعت صفر چروکیده
که گاوان زرد سایه‌ها را گفتند:
عمر خالی‌کردن کاه از انباری‌ست
و سایه‌ها
سرمه‌ها را از چشم ‌کشیدند و به دریا انداختند

صدای مرگ که خانه بر ستوران دارد و دم از موران
وارونه نعل بیامد
به شناساندنِ
شیهه‌ی لیزخورده در زخم

پس بزن یخن1 را یا شافی
این نه زخم
دُردِ شراب کهنه‌ای‌ست
و این دم
منقاری که از خونم بند نمی‌آید
از کیست
اثر از تو ندارد اگر؟

این منم
مرگیده‌ی پیاده‌روها
صورتِ سنگ گرفته از فراموشی
مرگِ درون مرگ
که تو از من رفته باشی و
و من از تو
نه...

یک‌مشت خاکِ برداشته‌ام کجاست
که نمی‌خاراند
پشت خدا را در عشق

و سال بعد از بَعد خود بیایم
با قلبی دُل‌دُل زا...
 

مایرام تکیه‌ای

تک نگاری

شعرها

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا