صدا پیوسته می‌پیچید در کوهی در ایامی
در ایامی و در کوهی صدا پیوسته می‌پیچید...

سنگین شده بود پشته‌ی تردیدم
منجر به ملال و یأس شد امیدم
رفتم به فنا چرا که...

گفتیم که چشمه است، سرابی گل کرد
از دست نوازشش عتابی گل کرد
از هر که...

افتاده‌ای در جانم و ‌در جانم ‌این آفت،
آن می‌کند با من که با جان...

ای خانه‌ ای عزیزترین خاک!
ای من فدای رنج روانت!
دیدی چگونه...

بازکن دو آهوانه را لوند من!
شهر اگرچه دستِ این دعانویس‌هاست
بازکن دو آهوانه...

حمق دوپای مانده در جهل مسجل 
پروردگار لفظ و معنای خزعبل
سلطان ابوافلاس...

«چندین هزار امید بنی‌آدم»
دارد به باد می رود و با آن
...

معجز تازه وحی منزل! 
آرمان مقدس من! 
قطب کامل مراد مطلق! 
...

 پر بریز ای هدهد هادی!
از سفر خیری نخواهی دید
با سلیمان‌های بعد از...