شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

افتاد با ضربه‌ی باتوم

...

افتاد با ضربه‌ی باتوم
مردی که از قابِ پیراهنش بزرگ‌تر بود
نگاهش گره خورد به درخت کاج
و لب‌هایش آهنگی خونین را زمزمه می‌کرد

گاهی عقربه‌ها، عقرب‌اند
دقیقه‌ها، استخوان لای زخم
در لایه‌های شب
هَرای می‌کِشد زنی در غمِ جوانش
گاهی غم، کاری‌تر می‌شود از دعای مادران

در این بهار فریبا
نه گل‌های وحشی دشت
نه چشمه و رود
هیچ‌یک جای خالی کشتگان را پُر نمی‌کنند.
 

جواد کلیدری

شعرها

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

دنیا

دنیا

علی باباچاهی