شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شانه به شانه‌ی مه خاکستری
در پارک قدم می‌زنم.  
تو نیستی
...

تا محو شود شکاف نبودنم از بدنم
آماده‌ام چلّه بنشینم در دکمه‌های پیراهنم
...

مرا
با این تن رفته
گیس سفید
به بطن مادرم بازگردان
تا انگشت شستم را...

ادامه می‌دهد     بی‌نفس
از پله‌ها بالا می‌آید
...

روز
از جاکفشی آغاز می‌شود
و به جاکفشی ختم خواهد شد
من
از...

شعرها

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مهدی آقازاده

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی