شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شانه به شانه‌ی مه خاکستری
در پارک قدم می‌زنم.  
تو نیستی
...

تا محو شود شکاف نبودنم از بدنم
آماده‌ام چلّه بنشینم در دکمه‌های پیراهنم
...

مرا
با این تن رفته
گیس سفید
به بطن مادرم بازگردان
تا انگشت شستم را...

ادامه می‌دهد     بی‌نفس
از پله‌ها بالا می‌آید
...

روز
از جاکفشی آغاز می‌شود
و به جاکفشی ختم خواهد شد
من
از...

شعرها

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

 کَلَکی در کار است

کَلَکی در کار است

روح‌ انگیز کراچی

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان

ویدئو