شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شانه به شانه‌ی مه خاکستری
در پارک قدم می‌زنم.  
تو نیستی
...

تا محو شود شکاف نبودنم از بدنم
آماده‌ام چلّه بنشینم در دکمه‌های پیراهنم
...

مرا
با این تن رفته
گیس سفید
به بطن مادرم بازگردان
تا انگشت شستم را...

ادامه می‌دهد     بی‌نفس
از پله‌ها بالا می‌آید
...

روز
از جاکفشی آغاز می‌شود
و به جاکفشی ختم خواهد شد
من
از...

شعرها

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

از اتاقی پیاده می‌شوم

از اتاقی پیاده می‌شوم

مریم فرجی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد