شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کارگری که سیگار بر لب

...

کارگری که سیگار بر لب
از ستون‌های این آسمان خراش
بالا می‌رود
تا تیرآهن را در آن ارتفاع
جوش دهد
روزی چند بار
گمنام‌ترین قله‌ی جهان را
فتح می‌کند
اما
نامش/ در جایی ثبت نمی‌شود

کارگری که روی تیرآهن
حینِ خوردن چای
با نگاهی محو
به ناکجا می‌نگرد

چون زردآلوی رسیده
به رقص کوچک بادی بند است!

کارگری که آن بالا
برای بستن مهره‌ها
روی یک شاخه‌ی تیرآهن
تا کمر خم شده
تن لاله‌های واژگون را
می‌لرزاند

قطره‌ی آویزان از دهانِ ناودانی
خوب می‌داند
پرت‌شدن آچار از دست کارگر
در آن ارتفاع آهنی
کنایه‌ی کمی
برای او نیست!

از برج‌و‌باروی ابرها
صدای چکاچک شمشیر می‌آید
و کارگری که آن بالا
رو به آسمان کرده
با خود می‌اندیشد
باران که ببارد
آیا کار تعطیل خواهد شد!

حسین نجاری

تک نگاری

پی بردن  به خواب سیمرغ ها

پی بردن به خواب سیمرغ ها

راد قنبری / فرامرز دهگان

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

خوش آمدی به جهانم به این پری‌خانه

خوش آمدی به جهانم به این پری‌خانه

سیده تکتم حسینی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

ویدئو