شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شعرِ صبح

نیمه‌شب‌ها که می‌پَرَم از خواب 
احتمالاً از تماسی است
از سایشِ لباسِ مرگ با پوستم

اسید در زخم‌هایم می‌غرد
در منظری درونی

به خود می‌نگرم از فرازِ دره‌ای عمیق
که غرق شده‌ام در سنگِ مرمر
با میخِ منقار
دوخته به عذابی باستانی
مثلِ سالی از خارپشت

مثلِ عضله‌ای در پا
که ناگاه به یاد آورده است عصرِ نمک و
کابوسِ خفگی

مثلِ سم‌ضربه‌ی اسب‌های وحشی بر خاکِ مغز

آن‌گاه
حسرتی سفید
چنان بزرگ می‌شود در قلبم
چنان بزرگ در قلبم
که در انتها
تنها
من مانده‌ام و صبح
و این‌جا
 

شهریار وقفی‌پور

شعرها

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی