شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زمین خیسه

...

زمین خیسه... زمین خونه... زمین طاعونه، افتاده به جونِ عالم و آدم!
حواست هست؟!

زمین زندونه... زندونی‌ش، هر جزئی که برمی‌گرده به کلیّتِ بن‌بست!

جهنم در بهشته!
رودخونه‌ش، خونه و «خونه» که ریخته رو سرِ سَرهای زیرِ خطِ فقرش، خونه نیس... زندوونه! ما هم مسسست!

که «بدمستی» متاعِ ماست و چیزی که چرکِ دسته موضوعِ نزاعِ ماست و این زهر هم که دیرگیره... قدِ کوتاهش به دیوارِ غمِ ما می‌رسه اصلاً؟!

غمِ ما کشتیِ نوحه!

غمِ ما کووووهه... کوهِ منفجر از ناله‌ی معدن!

زمین سُرخه... گُلوله گیرکرده توی مغزامون...

همین مغزا که توی تشت‌های مدرسه شستن!
همین مغزای پخشِ رو زمین... سرهای مونده بی‌کلاهِ وصله‌ی گردن!

بهشته! شرقِ شاده! روی زخمامون ضماده گرچه زخمامون شبیهِ آرزوهای قدیمی‌مون، شبیهِ بغض‌های یاکریمی‌مون، وَرَم کرده!

که جنگل، جنگله! قانون به هر برگی که جُنبیده، ستم کرده!
نگاه کن! چشمه‌ی خون نیست!

شرااابه روی خاکی که هزار تا سروِ چاقوخورده توی دامنش داره!
یه دشتِ لاله داره، لاله‌ی پرپر!

ـ عزیزم! علم یا ثروت؟

به‌وقتِ انتحاری، دوست داری دووود شی، نابود شی یا دوست داری این مسیرِ خونچکِ گهواره تا گورو با لِی‌لِی بگذری راحت؟!

که اینم دیرگیره... پاچه‌ی ما رو نمی‌گیره سگی که خوابه توی استکانامون!

که جنگل، جنگله... درنده، درنده!
کسی این‌جا نمی‌خنده!
یه روزی از همین روزاس که برمی‌گردم از این جنگ، بازنده...

اجاره‌کردنِ یه سقفِ سه‌در‌چار، واسه هر عکس!

اجاره‌کردنِ کپسولِ اکسیژن واسه یک بااار دَم! بی‌بازدم، بی‌منّتِ رجعت!

که خطِ فقر، نستعلیقه و تعلیق، جیغه... مغزِ خون‌آلودِ ما هم خسته از حرکت!

که جنگل، جنگله... خط، خطّه، فقرم، فقر!
فقط زرافه بالا می‌زنه از خط!

بچرخون توی سینه‌م دستِ چاقوتو!
بذار «خون» کم کنه روتو!
چه خونِ تازه‌ی گرمِ گوارایی!

ولی چشمای من که ابرِ بارون داره، می‌دونه
یه جایی تیکه‌های خُردِ آینه، جمممع می‌شن دورِ هم خوشبخت!
خیالت تخت!

یه‌جا کابوس خارج می‌شه از ریلِ قطار و ما سوارِ ترس‌ها و زخم‌های کهنه‌مون نیستیم که رگ‌هامون ر‌و کردن چاک‌چاک و خاک هم گردن نمی‌گیره جسدها رو!

کسی گردن نمی‌گیره که خونِ ریخته‌ی ما رو!
دلم می‌گه
یه‌جا رؤیا پرِ پروازمون می‌شه!
بنا نیس تا ابد دوره کنیم دورِ مُدارا رو!
دلم می‌گه
یه‌جا هس که همه گُم کرده‌های قبل و بعد و بعدها، هستن!

دلم می‌گه
یه‌جایی، کلِ برگایی که ریختن؛ روی دورِ تُند، برمی‌گردن از اول سرِ شاخه!
یه‌جایی باز می‌جورییییم شِکلامون ر‌و توی آب!
فقط موندم کجا آخه؟

طاهره خنیا

شعرها

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

چوار

چوار

احمد کریمی

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه