...
هفت قدم در جهات هشتگانه برو
و میل بودن را
در خدای نور برانگیز
و برانگیزان غبار از حکومت تاریکی...
با ردپاهایت که چراغدانهای منظماند
با دستهایت که چشمهای دیگر تو،
بدل کن آهن سرخ را به زاج سفید
و دخترانم را
پسرانم را
جانم را نجات بده، ارماییل!
هیچ زخمی انفرادی نیست
و اتحاد جانها در تلخکامیهای ازلیست
نجاتمان بده
و تمام اختیارات نامت را به نور بده
که چراغها تو را بتابانند.
خدا از دهان ما نمیشنود
و تاریکی کورکورانه شلیک میکند.