شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فاجعه
تلفنی که زنگ نمی‌زند
که چشم دوخته 
صدایی در گوش‌هایی...

فاجعه
تلفنی که زنگ نمی‌زند
که چشم دوخته 
صدایی در گوش‌هایی...

و شما دست می‌کردید در شب و
تاریکی را می‌شکافتید به حجم‌ ها برسید
...

شعرها

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی