شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن کمرنگ خزنده
وجب‌ به وجب محیط را آلود
و لایه‌لایه خواب‌ها را

پس به عقب برگشت
با الف با دالّ مشدّد لای دنده‌هاش
پنداری سرک می‌کشید...

بعد پاهایت را به موازات اقیانوس اطلس
بر میز کوچک شب دراز کردی و گفتی سیب
از...

پیشانی از درون شکافت
صاعقه تش زد به آگاهی 
و آن نامرئی کوبنده
حقیقت...

تمام شب خیره به شیشه من بودم 
مرزی که سایه‌های ناشناس را
از اندام...

نه در راه مانده بود
نه از آتش می‌گذشت 
با سگی ولگرد در آغوشش 

می‌رفت  
شبیه برگی به خاطره‌ی درخت
شاهدِ تمام آنچه گذشت 

شعرها

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی