رخوت کندی زمان
روی پوستم مور مور میشود
و خارش تنم را میگیرد
از پشت رانم راه میرود
در پهلویم میلغزد
و از انگشتانم به میز سرایت میکند
میز را میخارانم
دیوار را میخارانم
در را میخارانم
در را باز میکنم
***
پاییز دیر رسیده است
و باد با تاخیر
پشت درختان را میخاراند
دریا ناخن هایش را بر پوست ساحل میکشد
ماه هلالی تر میشود
و پشت شب را میخاراند
***
انگشتانم را می گذارم روی زمین
لرزهای تلنبار شده را
گسلهای گسار گرفته را
میخارانم