شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خارش

رخوت کندی زمان

روی پوستم مور مور می‌شود

و خارش تنم را می‌گیرد 

از پشت رانم راه می‌رود

در پهلویم می‌لغزد

و از انگشتانم به میز سرایت می‌کند

میز را می‌خارانم

دیوار را می‌خارانم

در را می‌خارانم

در را باز می‌کنم

***

پاییز دیر رسیده است

و باد با تاخیر

پشت درختان را می‌خاراند

دریا ناخن هایش را بر پوست ساحل می‌کشد

 ماه هلالی تر می‌شود

و پشت شب را می‌خاراند

***

انگشتانم را می گذارم روی زمین

لرزهای تلنبار شده را

گسل‌های گسار گرفته را

می‌خارانم

اسحاق جمالی

شعرها

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

ویدئو