شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

واژه‌های من می بوسند کارگران خیابان را

...

واژه های من می بوسند کارگران خیابان را
میبوسند
ناسیونالیست سینما را
میبوسند
لب های بسته ی فمنیست را
مثل دستی که دایم به در بسته میزد
اعمال خدا رابطه داشت بامغزم
وپاهای من.....
مارهای دوسر سرگردان که در
قلب کینه داشت

موهای من برای غرق کردن تو موج نداشت
من مترسک پرازخشمی که
پشت کاه قلب داشت
تهران گرم
تهران گرمسیر
تهران سیر و تشنه
تهران ترکیده از مواد مذاب وارونه
تهران سردِ سگ کش
تهرانِ جانیِ زن کُش!
چرا جهان گوش مرا کند؟
وتنهایی گردن مرا دندان گرفت ؟!
مهره های ماری که درگیس هایم لانه داشتند
چراتخم گذاشتند؟چرا مارشدند؟!

شبیه تیرممتدکمان
                   به چشم شکار
ازپای انداختیم دوست
بسیاری دست ها  دست ها
بسیاری چشم ها  دست ها لب ها
نمیبینی ام! کوری ... نمیبینی ام
دستت شدم ....نواختی ام 
پای شدم
رماندی ام...
شبیه چرک نایِ  کودکی زیر خط فقر
عشق گلوی مرا تنگ /تلخ کرده بود
شقه /شقه شدم
نام تورا
عشق/عیش گذاشتم
جام شرابِ شیرینی که دستم بود
شکست وزمین افتاد

مثل باد آمد و چنگ زد به روسری
مثل گل ازکمر شکستم و صورتم زمین افتاد
اورشلیمِ تعرض و اورشلیم تجاوزم
و سینه دریای شوردستِ شمال است
سه صد پرنده ی اندوه
بردند کفشهای نارفتنم را ناشیانه /
نا آشیانه
اینکه میزند به قفس اینچنین
تاپ توپ
قلب نیست
پرنده ی کوچکیست که در تنم گیر کرده ست
شیران جنگل سینه ام یخزده ند
نعره کو؟
واسبها واسبها واسبهایت
چهارراهی که مرا به زمین میکشیدند
راه کو؟
آوازم بوی قو میداد
شکارچی جفتش رابه شانه داشت
برای اینکه بارورم /باورم کرد دنیا
که درجنگ دست معشوقکانِ امید پرپرشدم
نهصد و نود و نه گل پر شدم
چشمهای من
درخشش چشم سگی بود که از مادرش دور شده بود و اشک داشت
وخودکشی فرشته ی معصومی که درقلبم
مغلوب میخوابیدو بیدارمیشد و برمیخیزید...

 

نازنین تنهایی

شعرها

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

روایت چوبه

روایت چوبه

امین رجبیان

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری

ویدئو