شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به مغز من تیر اصابت شد

...

به مغز من تیر اصابت شد

شرط بندی به پلنگ شماره یک

دعوت به رقص

دست خبره ی استاد

سمفونی شکارشده و تلخ

به کوه یخ برخوردم

مثالِ تایتانیک

به کوه یخ برخوردم!

و زیر و رو شدم

از تَنِ دریا عبور نکردم

رَد شدم!

زیر رادیکالِ سنگین جزر گرفته شدم

جنگ همه علیه همه

چه کسی می برد؟که میبرد ؟

کجا می برد؟ و چگونه؟

جامعه شناسی  قدرت بادستِ چروک لوسیون مصرف میکرد

کودکِ صغیرِ سرزمین بالادست

باعصای دانشگاه به جیبِ پدر

دولت مرد میشد و بامرده ها نزدیکی میکرد

چند دست زیرتر،زیرتر،زیرتر از پایِ شفابخشِ شناسِ شخصِ شما

من بوسه به معشوق نداده

به صورت زبرِ شوق شبانه تن دادم

دست ازسرِ لعنتی زندگی ام ترس بردار!

تنم بیجاسخت نیست

زنجیربه پای ضعیف میکشد عدل را

قانون به رویِ شیرِ شرم بکش

نای/شیپور/چنگ

رباب/کمانچه/ دُهل

کدام ریتم سیم؟

کدام اکورد گام نت؟

بنوازم دردی سخت،سخت ،

سهمگین

رابعه در من حلول به پاکی بکتاش

مینشست روی بامِ عدل،تخمه میشکست

به بازی ،ابرغول رفتم گادافار

گمان داشتم چنددست بُرده ام بازی را

حکم پوکربازی راداشته ام که باخته است بازی را

شما شرط بندی کرده بودید

تاریخ اینگونه عقده ارضا میکرد

به مغزو صورت پلنگ هی تیر اصابت میکرد

پارادایمِ واقعیت

زمان و تغییر دو جزء لاینفک

تورا خواهندبلعید....

اُپرا، خشمِ نابلد تاریخ

اما گلی ریشه کرد در من

به دل آزردگی

باتیغ،هرز

هی! به جهنم درک میبرمت!

گم شو گورِ بازیت!

به دنیای هگل فلسفه ی دیالکتیک است به انتی تز

حرکت از معلول به علتِ صوریِ عشق

حالا از خوابیدنِ عدالت

میخوابم به جهالت

چراغ را خاموش میکنی

با چشمِ بیدارِ من چه میکنی؟

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده و لااله الله هو!

شبیه شهرِ وحشتناکِ شادی

ومن کودکی که ایمان داشتم

بهترین قسمتِ جهانی....

نازنین تنهایی

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

تمنا مهرزاد

رؤیای پلنگ

رؤیای پلنگ

علیرضا آبیز