...
چهارپایه گوشهای تنها ایستاده به طناب زل میزند
طناب کشان کشان خود را میرساند
قرار است سقف خودش خراب شود
بی حلقه،
بی آویز،
به گلوی پاره شده
احتمال زیر زمین میدهد مرگ
قلمو گره موهایش را دانه دانه باز میکند
چهار پایه ایستاده منتظر است.
رورانس رنگها بر روی صحنه
مرگ کشیده میشود