او هرگز چاپ نمیشود.
در آسمان شعرها
تکّهای پنجره است
که گم شده است
بعضی چیزها هیچ وقت پیدا نمیشوند.
شعر به رگهای برگ میچسبد
پر میکشد به پرندهها
به دهان
و در گلو قفل میشود.
کاش همه را میشد نوشت
و برایت فرستاد!
حالا به شکلِ تو بر میگردم
به قابِ خاموش تو.
من شعرها را دوست دارم
اما تو را _ تو را بیشتر.