من یک چریک سازمانی قبل مرگم
تو ماشهها را می چکانی قبل مرگم
تو اولین نطق خمینی بَعدِ شاهی
من نقدهای طالقانی قبل مرگم
من ماهی بهرنگیام اما نهنگم
پیراهنی سوراخ از صدها فشنگم
تزریق میکردند من را با سرنگم
توی رگ هر نوجوانی قبل مرگم
با اینکه گفتی از تب سارا بمیرم
می خواستم مانند چگوارا بمیرم
در جنگ با نام جهان آرا بمیرم
تو نوحهی آهنگرانی قبل مرگم
بی تو شبیه درّهام که پل ندارد
مردی خمارم که ترامادول ندارد
یا گلفروشی عاشقم که گل ندارد
نفرین شده هر باغبانی قبل مرگم
بر شیشه با ناخن خراشیدم به دنیا
در کنج هر دیوار شاشیدم به دنیا
خون تو را با شعر پاشیدم به دنیا
قرمز شده بی تو جهانی قبل مرگم
شاید شبیه مولوی صوفی نباشم
معروف چون عباس معروفی نباشم
با سمفونیِّ مردگان رقصیدم اما
تو قهرمان داستانی قبل مرگم
من یک چریک بی نشانی بعد مرگم
تو گورهای خاورانی بعد مرگم
با یک ردیف تازه شاید دیر باشد
وقتی که شعرم را بخوانی بعد مرگم