شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مزرعه‌ی مین

زردم ولی سیاهی من جار می‌کشد

من آن قناری‌ام که فقط قار می‌کشد

این اَبرهای بازدمم آه سرد نیست

در سینه‌ام زنیست که سیگار می‌کشد

 

انگار بال‌‌های مرا می‌کَنَد یکی

من را به چرخ ویلچری می‌تند یکی

او با دوچرخه دورِ سرم چرخ می‌زند

اما رکاب توی دلم می‌ زند یکی

 

دنیا لباس شیشه‌ای‌ام را تَرَک زده

زانوی زخم کودکی‌ام را نمک‌ زده

من را برای دیر رسیدن به مدرسه

ناظم شبیه ناپدری‌‌ها کتک زده

 

هرگز برای خنده مجوز نداشتم

شادی دوچرخه‌ ایست که هرگز نداشتم

می‌خواستم که لب بکشم روی صورتم

اما مداد رنگی قرمز نداشتم

 

یک‌ عمر در دهان خودم لاله کاشتم

با اینکه پشت پنجره گلدان نداشتم

آن کودکی شدم که به دنبال شاپرک

هر روز پا به مزرعهی مین گذاشتم

مسعود بانَصیری

تک نگاری

شعرها

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی