شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گفتم: برای زخم‌زدن

...

گفتم: برای زخم‌زدن حتماً لازم نیست از عبور قاصدکی ناقص از کنارِ پنجره کمک بگیری
بیا کنارم بنشین
هزار راه واقعی یاد می‌گیری که زخم بزنی
منظورم دقیقاً زخم است
نه این حادثه‌ی خنده‌داری که خوردن قاصدک به پنجره نام دارد
وقتی پنجره بسته است
گفت: از منظر قاصدک هم هین‌قدر زخم راحت است؟
من داشتم به زخم شلاق فکر می‌کردم
گفتم: من داشتم به زخم شلاق فکر می‌کردم
گفت: من هم داشتم به زخم شلاق فکر می‌کردم

حبیب موسوی بی‌بالانی

تک نگاری

آن کُنجِ تنهای تنهایی

آن کُنجِ تنهای تنهایی

محمدرضا عبادی صوفلو

خانه بر آب

خانه بر آب

یدالله شهرجو

شعرها

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

در خبرهای شبانه

در خبرهای شبانه

احمدرضا احمدی

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی