شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به کی قسم بدهد تا که بی‌خیال شوند
جماعت جسد‌آلودِ سر به سر فاسد
که مثل...

باغِ گیلاس توی مشتش بود، سهم می‌برد از جهان، پسرک
دختر میزبان تعارف بود، سرخ...

... دستی بکش به جامِ جهان‌بین
جادوگرِ نشسته به جارو
آینده را بگو و...

بی‌شرف های دور من: بسیار
دیگرانی که با شرف: اندک
تا کمر داخل توام،...

بدون وقفه دویدن       لهیدن و نرسیدن 
به ضربِ زورچپیدن  ...

به جرم شانس نیاوردن    به زورپنجه‌ی تقدیرت 
نشد که...

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من
جای تو نیست کوچه- خیابانِ‌...

شعرها

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

الماس

الماس

م. مؤید

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن