شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مانیفست

پنجره‌ی اتاق کارم
به کوهستان باز می‌شود
و میزتحریرم
صبح‌ها غرقِ شبنم است
با هر کلمه‌ای که می‌نویسم           
اسبی به رودخانه می‌زند
با هر سطرم
بارانی هوا را پاکیزه می‌کند
گاه در خیالاتم
آن‌قدر از آبادی دور می‌شوم
که فقط
همهمه‌ی آبشار را می‌شنوم
مانیفست من
پل‌های روی در‌ّه‌اند
که می‌گویند
شاعر در نهایت تنهاست.

مانا آقایی

تک نگاری

به وزنی از دنیا

به وزنی از دنیا

یداله شهرجو

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شعرها

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

این کشکرت‌های اخبار

این کشکرت‌های اخبار

حامد پورشعبان

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده