شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بعد از تو

...

بعد از تو
تاریخِ کلمات
جمله
در قلبِ من 
فشرده شد
بچرخان پنجه را
چون صیادی خیره به استخوانِ صید
تا کهکشان
پُر از اوراد گردد.
من
مَحرمِ مجلسِ تو
با هزار جفت نگاه حرام
اکنون
همایِ فتاده‌ی دشت‌ها
هوا به حنجره می‌چرخانم و
مجلسِ تو
به قهقهه
با هزارویک جفت چشمِ حرام
می‌شد.

ـ خیال
حنجره‌ی خون‌آلود است
خنجری که مقتول
به دست دارد.

بهنود بهادری

تک نگاری

بی‌فاصله از حجم

بی‌فاصله از حجم

سیدحمید شریف‌نیا

شعرها

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

دنیا

دنیا

علی باباچاهی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری