شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

القصه مدتی‌ست که دنیا به کام نیست

...

القصه مدتی‌ست که دنیا به کام نیست
لبخند اگرچه هست، ولیکن مدام نیست
ساقی به پارک آمده تا گل دهد به گل
گل در بر است، حیف که در دست جام نیست
گیراترین شراب جهان را ز شیخ گیر
هر چیز را که او به کف آرد حرام نیست
دزدی چو لخت کرد مرا گفت بی‌حیا
شرمنده‌ام ز دزد که شلوار پام نیست
یک‌عمر جای پند به ما فحش داد پیر
در فحش لذتی است که در احترام نیست
غیر از جناب حضرت جنت مکان ما
دوران هیچ سلطنتی مستدام نیست
بدبوتر از شمیم خوش سیر خام چیست؟
اه، اه، که پیر خام به از سیر خام نیست
شیطان در آینه چو تو را دید، گفت: آه!
حقا دلی شبیه تو سنگ تمام نیست
برپا به احترام تمام نشستگان
برجا سکوت کن که مجال قیام نیست
دردا کبوتران مرا سر بریده‌اند
این‌که نیامده‌ست پیامی پیام نیست
 

صابر قدیمی

شعرها

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد

کبوتر ارشدی

زار

زار

سهند آقایی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی