شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ما سه نفر بوديم

...

ما سه نفر بوديم
در آپارتمانی ۴۰ساله
با ديوارهای خيس
گلدان‌های شمعدانی
گربه‌ها و يک سگ
در كنار ديوار برلين و صدای قل‌قل سماور
با عكس‌های سياه‌و‌سفيد
با شيشه‌های ترشی 
گاهی
 با صدای دلكش و گاه با فوگی از باخ
ليوان‌های كم
قاشق‌های گمشده
بشقاب‌های جهاز
يكی از ما رفت
يكی كه از همه زيباتر بود
مهربان‌تر بود
و سنش در شناسنامه بيش‌تر
آن يكی همان يكی شهر بود
كه فرفره‌های رنگی داشت و گل نرگس از شهداد مادرش می‌آمد
نان گرم را دوست داشت
به بستنی رنگی كاليفرونيايی می‌گفت
كراوات دامادی‌اش بافتنی سرمه‌ای بود
حلقه‌ی ازداوجش هميشه در دستش بود
آن‌يكی رفت و رفت و رفت
حالا ما دو تا
دو عكس سياه‌وسفيد خيس هستيم
با تيله‌ها
بدون شمعدانی‌ها
بی نرگس
كنار ديوار برلين
كنار سماوری كه در كيسه‌ی پلاستيكی‌ست
آن كه رفت
پدرم بود
با همان صورت زيبا عاشق شده بود
ما ديگر دو نفر هستيم

ماهور احمدی

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

دوگانه

دوگانه

محمد رضا روزبه

خلیج

خلیج

امین رجبیان

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

ویدئو