شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تعزیه

تعزیه
سرگردانی بوی کافور در میان شاخه‌های پرمیوه
غم، که چون چربی می‌نشیند روی برگ‌ها
و سرخی سیب‌ها را می‌گیرد
حسرت‌بار است مرگ در تابستان.
پنجره‌های گشوده،
عصرهای  کش‌دار،
و ناکامی آدمی زیر طاق آسمان!
در فصل کار،
می‌افتد برگی در برکه‌ی نزدیک
ساده نیست ساکت شدن دست‌ها و چشم‌ها
فرق می کند این فراق
فرق می کند مرگ در تابستان
چون نقش گل ختمی بر پرده‌ی اتاق
غم مضاعفی دارد.

جواد کلیدری

تک نگاری

شعرها

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

عادل سالم

خوابیده‌ای؟

خوابیده‌ای؟

شوکا حسینی

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی