هر چه تقاضای پناهندگی
به سفارت چشمانم رسیده است
همه را امضا میکنم
دلخوش به خطوط دستهایم بودند
چهارفصلی که از مرزهای سال گریختند
میپذیرم
الفبایی که تحتالحمایهی من است
سرکشی کند
سوت بزند
خلاف قدمهایم برود بهسویی
یادهای دیگری را بنویسد
یادآوری کند
گلوی کلمات را ولی بغضی
به دار خاموشی نیاویخته باشد!