شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

وقت نکرده بود ابروهایش را بردارد

...

وقت نکرده بود ابروهایش را بردارد
یا بگذارد لااقل ته‌مانده‎ی استکان از گلویش
آشوب از درزها نشت می‌کند
خبر بد از فاجعه
و تک‌نوازی نی‌ها و استخوان‌ها
اصلاً به معنای اندوه نمی‌رسند
دختری که پانزده‌سالگی را بی‌پرده رفته بود
سر از بالش مردی آجری
تولد نوزادی باب پستان‌هایش
و این فرار ابدی
چشم که دنبال کسی باشد
چاره ندارد
راه می‌گیرد، می‌رود

کبوتر ارشدی

تک نگاری

شعرها

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

حقیقت دارد

حقیقت دارد

حامد رحمتی

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی