شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سلطانی لوده 

سلطانی لوده 
که همه شهرهایش را بخشیده بود در مستی 
بازیگری که بی‌جهت می‌رفت‌، بی‌جهت بر‌می‌گشت 
به من هیچ ربطی ندارد این پاییز ، این باد سرد 
من مثل پرنده‌ای نشسته بودم روی انگشت تو 
و تنهایی در پریز برق جابه‌جا می‌شد 
در کابینت آشپزخانه جابه‌جا می‌شد 
و در مهتابی اتاق پرپر می‌زد 

این‌طوری است که مریضی پیشرفت می‌کند 
این‌طوری است که مریضی پیشرفت می‌کند

سهیلا دیزگلی

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا