شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دمپایی، پُشتِ وانت نمی‌پَرَد!

دمپایی، پُشتِ وانت نمی‌پَرَد!

دیروز نامی نداشت
امروز‌ اما
دمپایی، پشتِ وانت نمی‌پَرَد!
اسبی شیهه می‌کشد
قزل‌آلایی پرواز می‌کند
کلمه‌ها
از دهانم می‌ریزند
لاکپشتی راه به راه
سنگِ راهم می‌شود
هزار پایی در سرم
راه می‌رود ...
فضولی می‌کند ...
می‌رقصد ...
پاهایش در مغزم
گیر می‌کند ...گیر می‌دهد
به سلولهای خاکستری‌‌
چکشی، حُکم می‌دهد
بند بندِ زندان را
سلولی‌ها می‌آشوبند
شب
حیاط بوی شوربا می‌گیرد
هیچکس به من تنه می‌زند
کرکس‌ها در آسمان
چَشم‌ها ... چشمه‌ها
از تنم می‌‌ی‌ریزد ...
ریز‌‌‌ ریز می‌شود کلمه
روی میز
زیرِ ساطوری
که تیز است ... نگاهش ریز
ریزبین است
زخمِ ناسوری
سوووت می‌زند ...
گوشم
با اولین ضربه‌ی گوشی
زیرِ هشت
دَرِگوشی
لال می‌شود ... سُرخ می‌شود
سیب زمینی‌ها
به خط ایستاده‌اند
نامم
خط می‌خورد
با دستی سنگین
سَبک سُر می‌خورم
گوشه به گوشه‌‌ی اتاق
سُرسُره بازی‌ است
سرخِ سرخ می شوم
حلزونِ گوشم
جویدن آغاز ‌می‌کند
سکوت را
ناگهان
پنج قاره‌ی جهان
در پنجه‌ام
مُشت می‌‌کند
پیراهنِ زمین
خونی ...
خونریزی‌ام قطع نمی‌شود
و من
از چمدانی‌
که دهانش باز است
می‌ترسم ...
شبیه دیروزترها ...
دهانِ بازِ قیچی
باز هَرس ... هَرس
و بال‌ام
وبالِ گردنِ درختی
که ریشه‌هایش
طنابِ دااارم می‌شود
و اما، نگران نباش ...
مدتهاست موهایم
کوتاه است
لای پنچه‌ها گیر نمی‌افتد
پا برهنه‌ام ...
دمپایی
پُشتِ وانت نمی‌پَرَد!

پرشنگ صوفی‌زاده

شعرها

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

بابک دولتی