شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

راه‌های آب

تو تنها درختی بودی

که برگش را رها نمی‌کرد

تنها برگی

که بر درخت مانده بود

تنها برگی که به راه‌های آب بود

تنها درختی که بوی برف داشت

 

به راه‌های آب

یاران سالیانت رفته بودند

کج‌بیل‌شان به دوش و    کلاه‌شان به سر

تنها    پی رد پای گرگ می‌گشتی

که تا پشت اتاق‌های قدیم رفته بود

 

آخور گاو هنوز گرم و

سنگچین آتش

یاد هیمه

 

تنها پی رد پای گرگ

که تا پشت اتاق‌های چوبین

برگذشته

 

تنها برگی که با درختش

تا درختی که برگ‌هاش

تا سالی که برف

تنها پاییزی که باد بردش

تنها مزاری بی‌سنگ

تنها مزارستانی که بی‌درخت.

آصف بارزی

تک نگاری

شعرها

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

تاریک/تاریکخانه‌ام

تاریک/تاریکخانه‌ام

پروین نگهداری