شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من در این جملات نعل اسبی گذاشتم

من در این جملات نعل اسبی گذاشتم
اما غم می‌خورم
و ممدحسن نشسته روی دنده‌هایم
غیظ کرده آن‌ها را بشکند
مثل فرو‌رفتن در کما تنهایم
-هی ممدحسن! صبرکن
دارم با سر می‌روم توی شیشه
دارد کلمه در مغزم رگ می‌ترکاند
دهقانی‌‌ام که زمینش را به زور گرفته باشند
یک چیز گود در زندگی من هست
هرچه خاک می‌ریزم٬ پر نمی‌شود.

علیرضا جهانشاهی

شعرها

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

دختر مو مشکی

دختر مو مشکی

شهریار کوراوند