شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من در این جملات نعل اسبی گذاشتم

من در این جملات نعل اسبی گذاشتم
اما غم می‌خورم
و ممدحسن نشسته روی دنده‌هایم
غیظ کرده آن‌ها را بشکند
مثل فرو‌رفتن در کما تنهایم
-هی ممدحسن! صبرکن
دارم با سر می‌روم توی شیشه
دارد کلمه در مغزم رگ می‌ترکاند
دهقانی‌‌ام که زمینش را به زور گرفته باشند
یک چیز گود در زندگی من هست
هرچه خاک می‌ریزم٬ پر نمی‌شود.

علیرضا جهانشاهی

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی