شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این چندمین سالِ که شمعارو 

این چندمین سالِ که شمعارو 
خاموش کردی و نخندیدی 
این چندمین رؤیاته که مرده 
چند تا جسد توو گور شب دیدی 

مادر فدای اشک و لبخندت 
دلواپسم هستی چرا بابا؟ 
من دختر برف و زمستونم 
ریشه‌م شده محکم‌تر این روزا 

دوشیزه‌ی شب‌های خاموشی 
دلواپس عشق و فراموشی 
زخمیِ حرفای درگوشی 
غمگین‌ترین بانوی دی ماهی 

با یه تلنگر بغض هرجایی‌ت
 وا می‌کنه آغوششو رو تو 
دستاش دور گردنت می‌ره 
بو می‌کنه عطرِ خوشِ مو تو 
این چندمین بارِ که لبخندت 
هم خوابه‌ی شب گریه‌ها میشه 
چن‌تا جنین مرده‌داری که
 بغضت داره با خنده وا می‌شه

برف و  غم و دی ماه، یعنی تو 
تنها تمامِ راه، یعنی تو 
میلادِ بغض و آه، یعنی تو 
خالی شدی تا پر بشی از مرگ 

مادر فدای اشک و لبخندت 
دلواپسم هستی چرا بابا؟  
من دختر برف و زمستونم 
ریشه‌م شده محکم‌تر این روزا

شهرزاد شیوایی

تک نگاری

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی