ساده نباش
کوچهی علیچپ را
من و تو
آباد کردهایم
با سلامهایی که بوی زور میدهند
دوستت دارمهای نیمساعته
و سکههایی که به
من و تو
میخندند
شما که هر نیستید
میدانم
این روزها
گوش دراز مُد شده
و ساختمانها
طویل و طویل که میشوند
چقدر به طویله نزدیکاند
حقیقت تلخیست
زمین
باد گلو که میزند
خورشید را
بالا میآورد
روی لباس آبی من
و تو
ساده ساده میگویی:
صبح بخیر