شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باران بیاید در زمستان
در بهار
باران ببارد به تابستان
به پاییز
چه...

آبشاری از شَبَق دارد
چون به راه می‌آید و 
درخت‌ها روشن به خانه

شب از ملال می‌گریزد 
چون برق طاووس در خَرام
به چشمانت
چون...

همین‌که رسیدیم به اشراق 
به انجیرِ معبدِ بنفش در مِه
چنین گفت...

برف از شانه‌ی تو آغاز شد 
در آفتاب بودم. در سایه‌ی طره‌ی سرخِ تو...

ببوس پیشانی اسب را 
که رستگاری
از رَگانِ بُریده‌ی او
از...

چون بازگشتم
نه دشتی به جای
نه پرنده
نه صدای ستاره
تنها گلی بر...

بیندیش او را 
که صبورانه قربان می‌شود
بر صخره‌ی ابراهیم
...

در آفاقی از پروانه خانه داشتی
در آفاقی از دریا 
بنفشه و حیرانی
و...


از شرق آغاز شد 
بیدادِ زلف تو
و مغرب شبق شد
در آینه
...


آنان‌که
رؤیای مرگم داشتند
دشنه‌شان
در بانگ خروس
...

ای که چراغ
به کف داری
مرا به گور خویش بجوی
اما هیچ نیابی
حتی...

هرگز در پیِ صندلی خالی
از جهان نبودم
از وَرا وُ ماوَرا
چارخشت و یک ستاره...

تک نگاری

شعرها

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

کولی

کولی

مهشید رستمی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی