شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خونت غلیظ‌تر از آن بود

خونت غلیظ‌تر از آن بود
که از رگ‌هایت عبور کند
غم چهره‌ات را بنفش کرده بود
 در تو چیزی شکست
و کبوترها از تراس پرکشیدند

ترسیده بودم که باد
پنجره را باز کرده باشد
و صدای غمگینم
از خیابان عبور کند
و صدای غمگینم
چون گربه‌ای کور
در خیابان کشته شود

دشمنم شده بود 
آیینه‌ی اتاق
و زیبایی خودش را به پنجره می‌کوبید
در غروبی که قصد کشتن داشت
و تو با خونی غلیظ 
به آستینت عطر می‌زدی

شیرین خسروی

شعرها

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

کاج 

کاج 

ندا حاتمی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

ویدئو