شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زنگ فرار

چقدر خسته شده
از این‌که این همه سال
فقط سفر کرده...
قطار منتظره
مسافرا بِرَن و
به جنگ برگرده

صدا صدای چیه
کنار همهمه‌ی
مسافرای قطار
هنوز توو گوشم
صدای موشکه و
صدای زنگ فرار

هنوز دلهره‌ی
شکنجه همرامه
با این‌که آزادم
از اون‌همه وحشت
به غصه‌ی غربت
به کوچ... تن دادم

سلام دلشوره
سلام دلتنگی
سلام بی‌تابی
سلام روزای
اسیرِ دلهره و
شبای بی‌خوابی
قطارِ راهیِ جنگ
به دشمنا... به تفنگ
به تانک‌ها... به فشنگ
سلاممو  برسون-
به شهر خرّممون
به کوچه‌های قشنگ

سلاممو  برسون
به ترسِ بمب‌بارون
به گوشی که کر شد
به چشمی که تر شد
به خونه‌هایی که
یه روزه سنگر شد

یه روز می‌رسه که
به خونه برگردم
به اون‌همه آوار...
بدون بمب‌بارون
بدون دلشوره
بدون زنگ فرار

صدرا کاوه

شعرها

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

سه شعر از علی بیکی

سه شعر از علی بیکی

علی بیکی